کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

سادگیه آبیرنگ:

 

سادگی در نفسش جاری بود

و من ساده دل..چه آسان باور کردم که آن سادگی آبی رنگ

از آنه من است....

کاش میماند دمی.

و به این سادگیه عاشق خود میخندید...

ولی افسوس ، گذشت.

و نمیدانم اکنون

فکر آزار دل ساده دیگر

به کجاست؟؟؟؟....

 

...........................................................................

 

دیگر نه...

 

اگر انکار کند

من فاش میگویم....

و باز به صدای بلند..فریاد میزنم.

من هنوز هم دوستت دارم.

هنوز هم.

اما...

حتی لحظه ای نمیخواهم در نگاهت اسیر شوم.

دیگر

نمیخواهم حتی.

لحظه ای باز

هوای قفس میله میله قلبم

از بوی سیگار تو پرشود.

 

........................................................................

گذر..

 

اگر چشمان من دریاست...

فانوسی نمیخواهد

که تو با فخر بگوئی:

"فانوس شبهایش منم."

ای خدا...

 ای خدا...

 باز هم من، دشت دستانم پراست.

باز هم من، رنگ چشمم آبی است.

کاش صحرامیشنید این شعر را

تا بداند دشت پر گل؛خالی است

آبی دریا زرنگ آسمان

سرخی صحرا زگلهای قشنگ.

کاش من هم مثل ماهی میشدم

غرق در رنگین کمانی هفت رنگ

ماهی دریا میان آب ومن

در میان خاک و خاکسترخوشم.

گل میان دشت و من در فکر خود

روزها رز،شب شقایق میکشم.

ای خدا دادی به هر کس یک سبد

داخلش پر از سلام وعشق ونور.

من بدستم یک سبد دادی که آن

مثل دشتی در زمستان سوت و کور

آن سبد گاهی پر است ازآرزو

گاه پر از آه و گاهی گفتگو.

گاه لبریز از غم واشک کسی

گاه دستم در سبد در جستجو

من نمیگویم خدایا شاکیم

یا نمیگویم که سهم من کم است

هرچه دادی شکر،ممنون ای خدا

لیکن این هم هست؛صبر من کم است.

 

 

اینم سلام ...ینی منم با مامانم قهر کردم

سلام منم اومدم....ینی با مامانم قهر کردم و یک وبلاگ ساختمخلاسه...همین اول بگم که بیکار نیسم هی چیز بنویسم ها....نوشتم دیدم شما ها جواب نمیدین دیگه نمینویسم....بگم نگین نگفتی.....