کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

ای خدا...

 ای خدا...

 باز هم من، دشت دستانم پراست.

باز هم من، رنگ چشمم آبی است.

کاش صحرامیشنید این شعر را

تا بداند دشت پر گل؛خالی است

آبی دریا زرنگ آسمان

سرخی صحرا زگلهای قشنگ.

کاش من هم مثل ماهی میشدم

غرق در رنگین کمانی هفت رنگ

ماهی دریا میان آب ومن

در میان خاک و خاکسترخوشم.

گل میان دشت و من در فکر خود

روزها رز،شب شقایق میکشم.

ای خدا دادی به هر کس یک سبد

داخلش پر از سلام وعشق ونور.

من بدستم یک سبد دادی که آن

مثل دشتی در زمستان سوت و کور

آن سبد گاهی پر است ازآرزو

گاه پر از آه و گاهی گفتگو.

گاه لبریز از غم واشک کسی

گاه دستم در سبد در جستجو

من نمیگویم خدایا شاکیم

یا نمیگویم که سهم من کم است

هرچه دادی شکر،ممنون ای خدا

لیکن این هم هست؛صبر من کم است.

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فرهاد سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ب.ظ

شعر بسیار قشنگی است. دستتون درد نکند!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد