کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

کمی هم زندگی

درد دل و حرفهای خودمونی...

نمیخواهی


من
می آیم
به سوی تو
به آغوشت
به خانه ات
به هر کجا که تو بخواهی
تو
اما
نمی آیی
حتی به آرامش رویا هایم

من
برای تو
میخوانم
میرقصم
میسازم
و تو
حتی نمیخواهی بدانی که من چه میخواهم
و فقط
میپردازی
بهای چیزی را که نمیدانم چیست
شاید خون بهای لحظه های مردنم باشد
در این زندان سیاه فراموشی از خود
بهای آشفتنم در لحظه های فراموشی.....

ت.ساحل

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد