ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است !!
به خیسی چندانی که عازم سفر است .. !
من از نگاه کلاغی که رفت، فهمیدم ... که سرنوشت درختان باغمان تبر است !!
به کودکانه ترین خواب های توی تنت .. به عشق بازی من با ادامه ی بدنت !!!!
به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون ........ به بچه ای که تو هم در میان جای خون
به آخرین فریادی که توی حنجره است .. صدای پای تگرگی که پشت پنجره است !
به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره ... به خوردن دمپایی بر آخرین حشره !!!!
به هرگزت که سوالی شد و نوشت ، کدام ؟؟ به دست های تو در آخرین تشنج هام .... !
به گریه کردن یک مرد آنور گوووشی .. به شعر خواندن تا صبح بی هم آغووشی ... !!
به بوسه های در خواب احتمالی من ... !! به فیلم های ندیده ، به مبل خالی من. به لذت رویات که بر تن کفی ام .. !
به خستگی تو از حرف های فسلفی ام .. !!!
به گریه در وسط شعرهایی از سعدی .... !! به چای خوردن تو پیش آدم بعـــدی .. !
قسم به این همه که در سرم مدام شد. قسم به من ، به همین شاعر تمام شد !!
قسم به این شب و این شعرهای خط خطی ام ، دوباره بر می گردم به شهر لعنتی ام !!!!!!!!!!
به بحث علمی بی مزه ام در گوشت ** دوباره بر می گردم به امن آغووشت !
به آخرین رویامان به قبل کابووووسم !! دوباره بر می گردم به آخرین روز .. دوباره بر می گردم به آخرین رووووز !!!